الجزایر و آشویتس فرانسویان

امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم-بخش سوم
ارتش فرانسه بیش از یک قرن قبل از آلمان نازی، قتل عام با گازهای سمی را در الجزایر تجربه کرد


در کشور فرانسه، هر چند سال یکبار با نزدیک شدن موعد انتخابات، اعم از انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، پارلمان اروپا، شهرداری ها و ...، سیاستمداران برای اخذ آراء اقلیت های مختلف قومی، مزورانه به یاد جنایات مختلف در اقصی نقاط جهان می افتند.
در زبان ترکی ضرب المثلی است که می گوید: اول جلو خانه خودت را جارو کن، بعد خانه همسایه


سالهاست که دولتمردان و مسئولان حکومتی فرانسه به بهانه های گوناگون و به اقتضای شرایط به یاد جنایات و قتل عام های مختلف در جهان می افتند و سپس به خود اجازه می دهند به دیگران درس رعایت حقوق بشر بدهند بدون این که از بیشمار جنایات علیه بشریت که خود در طول تاریخ استعماری شان مرتکب شده اند سخنی به زبان آورند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اخیرا روزنامه عرب زبان الوطن مقاله ای در این خصوص با قلم مورخ معروف الجزایری Mohamed El-Korso با عنوان «الجزایر، آشویتس فرانسوی هاست»، را بچاپ رسانده است.
مورخ الجزایری این مقاله را در جواب به سیاست جلب آراء شهروندان ارمنی الاصل فرانسوی که نیکولا سارکوزی با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری علم دفاع از حقوق آنان را برافراشته بود، به رشته تحریر درآورد.


مورخ و رئیس سابق انجمن ۸ مه ۱۹۴۵، Mohamed El-Korso با سارکوزی تعارف ندارد. وی معتقد است که جنایات استعماری فرانسه در الجزایر می باید در ردیف اول جنایات علیه بشریت در تاریخ ثبت شوند. او می گوید: «وقتی که یک کلنل فرانسوی مأمور استقرار نظام استعماری در الجزایر می گوید: «اگر این جنبنده ها در مقابل ما مثل سگ زانو نزنند، من سرشان را از تن شان جدا می کنم». منظور وی بریدن سر بادمجان که نیست، بلکه سر مردم الجزایر است. استفاده از شمشیر و تفنگ برای برقراری و تحکیم پایه های قدرت استعماری در این سخنان کاملا روشن و واضح است. چه واژه و اصطلاحی بر سیاست خفه کردن با دود آتش و گازهای سمی، دیوار کردن درب ورودی منازل و غارها و قتل و عام و نابود ساختن کامل قبایل معترض و مخالف اشغال الجزایر به جز جنایات علیه بشریت را می توان بر این رفتار وحشیانه و جنایتکارانه گذارد؟ جنایتکاران و نظامیان فرانسوی چون Cavaignac, Bugeaud, Pelissier برای سیر و سیاحت و گذراندن تعطیلات تابستانی که به الجزایر نیآمده بودند؟ آنها برای نابود ساختن و قتل و عام کامل خلق الجزایر آمده بودند و برای توفیق در سیاست اشغال و تصاحب ثروت های آن، راه دیگری جز قتل عام مردم «بومی بدوی» نداشتند.»


مورخ الجزایری Mohamed El-Korso در این خصوص به چند سند تاریخی تکان دهنده اشاره می کند: ارتش فرانسه بیش از یک قرن قبل از آلمان نازی، قتل عام با گازهای سمی را در الجزایر تجربه کرد، دیوار کردن ورودی غارها و پر کردن فضای داخل غارها با دود آتش و گازهای سمی در Dahra واقع در منطقه Mostaganem، قتل عام کامل ایل Sbehas در ژوئن ۱۸۴۴ توسط کلنل Cavaignac، قتل عام ایل Ouled Riah توسط کلنل Pelissier.
استفاده از کوره های آهک Guelma در ماه مه ۱۹۴۵، استفاده از خمره های شراب تولید کنندگان شراب فرانسوی الاصل در منطقه Tlemceu, Sidi Bel-Abbès, Zéralda در سال ۱۹۵۷، خفه کردن ساکنان روستای Dahra با گاز سمی که به درون غار Ghar Layachine پناه برده بودند، و ... نه متعلق به ترشحات مغزی چند نفر، بلکه واقعیات تاریخی هستند که مردم الجزایر بهای سنگین آن را با پوست و گوشت خود پرداختند و همچنان بر دوش رژیم جنایتکار و عوام فریب فرانسه سنگینی می کند.


بنابه آمار سازمان صلیب سرخ جهانی در قتل گاه Chréa در ولایت Tébessa جسد حداقل ۶۵۱ تن سرشماری شده است.
و امروز فرانسه و رهبران آن گستاخانه به خود اجازه می دهند، به دیگران درس احترام به حقوق بشر بدهند. در حالیکه بهتر است قبل از پرداختن به مسائل دیگران، جلو خانه خود را جاروب کنند. آنها به خود اجازه می دهند در مورد جنایات دیگران صحبت کنند، در این مورد حرفی نیست. اما فراموش نشود که قبل از آن می باید در پیشگاه تاریخ و ۶ میلیارد سکنه کره زمین به جنایات مرتکب شده خود در طول تاریخ ننگین استعماری شان اشاره کنند.»



برای اطلاع: روز ۸ مه ۱۹۴۵، همزمان با پیروزی نیروهای متفقین بر آلمان هیتلری در جنگ جهانی دوم، مردم الجزایر در شهرهای مختلف این کشور Sétif, Guelma, Kherrata با در دست داشتن پرچم الجزایر و با دادن شعار «پیش به سوی تشکیل جمهوری الجزایر» به خیابانها آمده و طی تظاهراتی مسالمت آمیز خواستار استقلال این کشور شدند. همه این تظاهرات ها توسط نظامیان اشغالگر فرانسوی به خاک و خون کشیده شدند. بدنبال این سرکوب وحشیانه، کانون وکلای مستقل فرانسه، با اعزام هیئت تحقیق، تعداد قربانیان این سرکوب را بین ۱۵ تا ۲۵ هزار نفر گزارش نمود. ارتش فرانسه بعد از این سرکوب به مدت یک هفته در کشور الجزایر مقررات منع آمد و شد برقرار نمود و تمام قربانیان را در گورهای دست جمعی قرار داده و با محلول آهک پوشاند.



نمونه ای از فداکاریها و مقاومتها در برابر تهاجم فاشیستهای فرانسوی

موریس لابان

موریس لابان Maurice Laban در اکتبر ۱۹۱۴ میلادی در شهر بیسکرا Biskra در الجزایر دیده بر جهان گشود. پدر و مادر وی فرانسوی ساکن الجزایر بودند. او در دوره نوجوانی به مبارزه روی آورد و به حزب کمونیست فرانسه پیوست. موریس لابان در زندگی نه چندان طولانی اما پربار و پرافتخار خود فعالانه در تمام وقایع مهم عصر خود شرکت نمود: دوره به قدرت رسیدن جبهه توده ای Front Populaire در فرانسه، جنگ های داخلی اسپانیا، جنگ جهانی دوم و بالاخره جنگ آزادیبخش و ضداستعماری الجزایر. او در بامداد ۵ ژوئن ۱۹۵۶ در جنگ علیه ارتش اشغالگر فرانسه در کوهستانهای منطقه اورلئان ویل Orléanville به خون تپید.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا پایان سال ۱۹۳۴، در منطقه بیسکرا هیچگونه تشکیلات و سازمان رزمنده کمونیستی وجود نداشت. یک سال بعد اولین نشانه های فعالیت زیرزمینی کمونیستی بخصوص در بین کارگران بخش راه آهن این منطقه مشاهده شد. کمیسر پلیس وقت بیسکرا که بدقت اوضاع و احوال منطقه را زیر نظر داشت، در گزارشی کاملا محرمانه به مرکز، نگرانی خود را از نفوذ و رشد اندیشه های کمونیستی در بین مردم بومی منطقه اعلام داشت: «فعالیت زیرزمینی کمونیست ها بیشتر در بین توده های زحمتکش بومی متمرکز شده است. ضریب موفقیت آنها در این زمینه خیلی بالاست. گوش های شنوای بسیاری در منطقه برای شنیدن موضوعات و تحلیل های کمونیست ها حول موضوعاتی چون بحران اقتصادی، فقر و فلاکت رعایا، فاصله طبقاتی بین مردم زحمتکش بومی و هموطنان فرانسوی ساکن منطقه و ... وجود دارد. کمونیست ها حول مسائلی چون رهایی، ایجاد شرایط زندگی بهتر و تقسیم عادلانه ثروت، پایان دادن به بیگاری روستائیان، برابری اداری، مدارس رایگان برای همه، بهداشت و درمان و ... تبلیغ بسیاری می کنند.»


در اواخر سال ۱۹۳۶، سازمان کمونیستی منطقه بیسکرا به اندازه کافی رشد کرده بود و یکی از کمیته های فعال حزب کمونیست فرانسه در الجزایر بشمار می رفت. بنابه گزارش پلیس مخفی رژیم اشغالگر فرانسه، در سپتامبر ۱۹۳۶ (آغاز فعالیت مستقل حزب کمونیست الجزایر) در کمیته منطقه ای بیسکرا ۱۱۰ کمونیست رزمنده فعالیت داشتند.
موریس لابان در ماه سپتامبر ۱۹۳۶ به طور رسمی به عضویت حزب کمونیست فرانسه درآمد و سپس با آغاز فعالیت حزب کمونیست الجزایر فعالیت کمونیستی خود را در صفوف حزب نوبنیاد ادامه داد. وی انگیزه خود از پیوستن به صفوف حزب کمونیست را چنین شرح می دهد:

این نوشته اخیرا بدنبال انتشار بیرونی اسناد کمینترن، توسط نشریه چپ گرای رادیکال فرانسوی «ترقی» منتشر شده است

«من در ماه سپتامبر ۱۹۳۶ همزمان با شکل گیری اولین حرکت ها و فعالیت های کمونیستی در منطقه بیسکرا، عاشقانه و با غرور فراوان به صفوف حزب کمونیست پیوستم. پدر و مادر من هر دو از خانواده فقیر کشاورز و زحمتکش بودند. این دو در دوره جوانی توسط وزارت آموزش و پرورش فرانسه به عنوان آموزگار به الجزایر اعزام شدند. من هویت و ریشه طبقاتی خود را همیشه حفظ کرده و بدان افتخار می کنم. من در کشور الجزایر بدنیا آمده و در طول زندگی ام بیشتر با مردم بومی زندگی و ارتباط داشتم تا با مردم اروپایی ساکن این کشور. به همین خاطر زبان عربی به عنوان زبان اول من بحساب می آید. من و خواهرم تنها فرانسوی مدرسه عرب زبان بیسکرا بودیم. من ضداستعمار، دوستدار مردم عرب و طرفدار تشکیل کشور مستقل الجزایر هستم. الجزایری رها شده از بردگی اقتصادی و آزاد در مقابل سرمایه و بورژوازی صنعتی فرانسه. من طرفدار آزادی و رشد و ترقی الجزایر و مردم آن هستم. من مخالف نظامی هستم که در آن اکثریت قریب به اتفاق مردم در فقر مطلق و بردگی بسر می برند ... من در جنگ های داخلی اسپانیا شرکت کردم و باید بگویم که آموزش و تربیت سیاسی من در طول ۲۰ ماه حضور در صفوف بریگاد انترناسیونالیست ها در این کشور صورت گرفت. آموزشی مملو از پراتیک انقلابی و اشکال مختلف و پیچیده مبارزه مسلحانه ...»



با تسلیم ارتش بورژوائی فرانسه در مقابل فاشیسم هیتلری و شکل گیری رژیم دست نشانده ویشی، موریس لابان به مبارزه مخفی خود در صفوف حزب کمونیست غیرقانونی شده الجزایر ادامه داد. وی مدتی بعد توسط عوامل دست نشانده رژیم ویشی دستگیر و در دادگاه ویژه نظامی به حبس ابد با اعمال شاقه محکوم گردید. موریس در ۱۵ مارس ۱۹۴۳ (۴ ماه بعد از پیاده شدن تفنگداران دریایی ارتش امریکا در الجزایر) از زندان آزاد شد.


موریس لابان از مدتها قبل در جریان برنامه ریزی و سازماندهی خیزش مسلحانه منطقه اورس Aurès (سال میلادی ۱۹۵۴) قرار داشت. به درخواست Ben Boulaïd (از پیشقراولان جنبش آزادیبخش الجزایر) وی موفق شد با استفاده از کود شیمیایی مواد منفجره مورد نیاز جنبش مسلحانه را تهیه نماید. در آن دوران رژیم اشغالگر فرانسه تنها به کشاورزان فرانسوی ساکن الجزایر کود شیمیایی می داد و از آنجا که پدر و مادر موریس در دوره بازنشستگی به فعالیت کشاورزی اشتغال داشتند، وی بدین ترتیب می توانست به راحتی به کود شیمیایی دسترسی داشته باشد. بعد از گذشت چند ماه از آغاز جنگ رهایی بخش، به توصیه حزب کمونیست الجزایر، موریس لابان اسلحه بدست گرفته و به عنوان معاون نظامی Ben Boulaïd برای جنگ علیه نیروهای جاش محلی وابسته به Bachagha Boualem به منطقه Chlef اعزام شد. وی در روز ۵ ژوئن در کنار همرزم و رفیق خود هانری مایو جاودانه شد.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزنامه عرب زبان الوطن چاپ الجزایر بمناسبت بزرگداشت یاد و خاطره کمونیست انترناسیونالیست موریس لابان و معرفی او به نسل جوان، در ۱۵ اوت ۲۰۰۰ در صفحه اول خود طی مقاله ای با عنوان «موریس لابان، فرزند و قهرمان جنبش رهایی بخش الجزایر» نوشت:

«سرنوشت بر این بود که یک جوان فرانسوی متولد الجزایر به جنگ رهایی بخش خلق ما بپیوندد. او به خاطر طرفداری و طرح حق تعیین سرنوشت برای خلق الجزایر توسط رژیم ویشی دستگیر و زندانی شد. وی در زندان تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت. موریس به تاریخ پرافتخار الجزایر تعلق دارد.
وی در اکتبر سال ۱۹۱۴ در بیسکرا بدنیا آمد. پدر و مادر بازنشسته وی، زمین کشاورزی در Saâda ، روستایی در نزدیکی Sidi Okba داشتند. با گذشت چند سال موریس متوجه شد که پدر و مادرش به مرور به خرده مالک مرفهی تبدیل شده اند. او با مشاهده سطح نازل دستمزد کارگران کشاورزی، آنها را به اعتصاب فرا خواند. با شروع اعتصاب در مزرعه خانوادگی، رویارویی بین او و پدرش آغاز شد. رویارویی که تا پایان عمر موریس همچنان ادامه داشت. در این دوره، موریس سلسله تحقیقاتی حول میزان بی عدالتی در منطقه و بخصوص وحشی گری و ستمگری فئودال گردن کلفت Bachagha Cheik El - Arab بعمل آورد و سالها بعد آن را در اختیار حزب کمونیست الجزایر قرار داد. او در دوره جوانی با بسیاری از بازیگران و رهبران آینده جنبش کمونیستی و رهایی بخش الجزایر آشنا و در ارتباط مبارزاتی قرار داشت. تمامی این افراد طرفدار استقلال و رهایی کارگران و زحمتکشان از ستم و بهره کشی نظام سرمایه داری و فئودالی بودند:
Dr Saâdane, Chatenier, Med Louam, Djoudi Saïd, Safer Larbi, Ben Lakhal, Gozli

در سال ۱۹۳۶، موریس برای یاری رساندن به انقلابیون اسپانیایی و نبرد علیه رژیم فاشیستی فرانکو به بریگاد انترناسیونالیست ها در این کشور پیوست. او در حین انجام وظیفه انترناسیونالیستی خود در اسپانیا دو بار زخمی شد. موریس نظامی کار برجسته و باشهامتی بود. وی در دفاع از مادرید که در محاصره نیروهای فالانژ فرانکو قرار داشت، برای بار دوم به سختی مجروح شد. گلوله دشمن، جمجمه او را شکسته و فک اش را کاملا خرد کرده بود. شدت جراحات وی بحدی بود که بلانکاردیست ابتدا تصمیم گرفته بود با شلیک گلوله ای به زندگی پرشکوه او پایان دهد. بالاخره رفیق همرزم و دوست دوران دبیرستان Georges Raffini پیکر بیهوش و خونین موریس را بر دوش گرفته و از خطوط مقدم دفاعی به پشت جبهه منتقل نمود. پزشکان بیمارستان صحرائی جمهوری خواهان اسپانیا، بعد از چند عمل جراحی موفق شدند، جلو خونریزی را گرفته، شکستگی جمجمه موریس را مداوا و بالاخره وی را از حالت اغماء خارج سازند. موریس بعد از بهبودی، به توصیه ستاد فرماندهی بریگاد انترناسیونالیست، جبهه مادرید محاصره شده را ترک، و با چشمان اشکبار به الجزایر بازگشت. وی بعد از گذراندن دوره کوتاه استراحت برای بازیافتن سلامتی، به اسکندریه رفته و با رفقا و همرزمان سابق خود تماس گرفت.


بدنبال روی کارآمدن رژیم ویشی در فرانسه، موریس و بسیاری از رفقا و همرزمان اش دستگیر و در زندان لامبز Lambèze به بند کشیده شدند. بدنبال وضعیت غیر انسانی حاکم بر زندان (شکنجه، سرما، گرسنگی، عدم ملاقات و ...) زندانیان دست به اعتصاب زدند. موریس سازمانده و رهبر زندانیان اعتصابی بود. وی بعد ها در خاطرات شفاهی خود، این زندان را بنام «خانه شیطان» نام گذاری نمود.
موریس لابان در ماه ژوئن ۱۹۵۶ در کنار هانری مایو در منطقه اورلئان ویل در حین نبرد مسلحانه علیه اشغالگران و استعمارگران فرانسوی و نیروهای جاش محلی بخون تپید.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:

باراک اوباما ارتجاع شیعه را به ارتجاع سنی ترجیح می دهد

عقب نشینی میرحسین موسوی و مطالبات جنبش اصیل مردم ایران

تشویق مردم به آرامش به نفع کدام طبقه است ؟

پرده دیگری از اعمال ددمنشانه آدم نمایان رژیم جمهوری اسلامی ایران - زجرنامه ی بهاره مقامی یکی از شقایق های له شده ی ایران ، قربانی تجاوز در زندان

جنگهای کوچک ـ قدرتهای بزرگ به قلم Patrick Cockburn

lموضع غرب در برابر رژیمی که قوانین بین المللی رابه سخره گرفته است

شیلی ۱۹۷۳ - ۱۱ سپتامبر دیگری

وضعیت فاجعه بار زندان کهریزک به قلم یکی از آزادشدگان این اردوگاه فاشیستی

چه کسانی حقایق را تحریف می کنند ؟

یادی از رفیق صفرخان (صفر قهرمانیان) به مسعود بهنود که علیرضا نوریزاده و ناصر مستشار هم بخوانند

پیرامون عناصر مرموز و طرز کار خبرچینهای رژیم جمهوری اسلامی ایران- درباره سایت مشکوک اعتراض و همکاری سربلند گرداننده این سایت با رژیم

ناگفته‭ ‬هایی‭ ‬در‭ ‬باره‭ ‬قتل‭ ‬شاپور‭ ‬بختیار‭ ‬در‭ ‬مصاحبه‭ ‬با‭ ‬سخنگوی‭ ‬سازمان‭ ‬چریکهای‭ ‬فدای‭ ‬خلق‭ ‬ایران‭ ‬حسین‭ ‬زهری (بهرام‭(

اکثریت‭: ‬چرچیلیسم‭ ‬یا‭ ‬رسیدن‭ ‬به‭ ‬قدرت‭ ‬به‭ ‬هر‭ ‬شکل- نامه به رفیق بهرام - حسین زهری و پاسخ رسیده‬

 چرا سربازان گمنام امام زمان رفیق بهرام - حسین زهری را هدف تبلیغات سوء خود قرار داده؟

چرا خائنین اکثریتی هر روز گستاخ تر می شوند؟ اظهارات رفیق حسین زهری در باره چاپخانه مخفی سازمان

وضعیت کنونی و جناح بندیهای درونی رژیم جمهوری اسلامی

خمینی چه گفت؟ خمینی چه کرد؟ (در باره دانشگاهها) قبل از به قدرت خزیدن بعد از به قدرت خزیدن

سایت «صدای مردم» متعلق به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران است

نوار گفتگوی هدایت اشتری لرکی معاون ساوامادر فرانسه با حبیبیان معاون ساواما در تهران

اسناد تبهکاریهای سربازان گمنام امام زمان

به کوبا دست نخواهید یافت - به قلم فیدل کاسترو

ماهوشیاری خودرا از دست نخواهیم داد-درباره ایرج مصداقی تواب و همکار رژیم جمهوری اسلامی ایران


۱