دولت «تدبیر و امید» روحانی خدمات« دولت مهرورز» احمدی نژاد را نادیده گرفته است !
هر روز که می گذرد کشاکش بین جناحهای حاکمیت بر سرقدرت دولتی ابعاد تازه ای بخود می گیرد. هشت سال حاکمیت اصولگرایان به رهبری احمدی نژاد جز تشدید فقر وفلاکت عمومی و سرکوب، ثمره دیگری ببارنیاورد. هنگامیکه احمدی نژاد قدرت را بدست گرفت ابتدا سعی کرد با ترفند سفرهای استانی و خارج از کشور« دولت مهرورز» خودرا نزد مردم دلسوز معرفی کند. پس از آنکه توده مردم وعده وعیدهای وی را جدی نگرفتند و بر وخامت اوضاع اقتصادی - سیاسی افزوده شد، ماجرای هولوکاست را پیش کشید تا با«حذف اسرائیل از کره زمین» وعلم کردن دشمن خارجی خیزشهای مردمی را کنترل کند. این ترفند نیز ره بجایی نبرد و مجبورشد به افشاگری بخش ناچیزی از دزدیها و بی لیاقتی های دولتهای قبلی روی بیاورد. در تدوام «مهرورزیها» احمدی نژاد برای مردم ایران نه حرف تازه ای داشت و نه راه کارعملی برای برون رفت از بحران حکومتی، لذا دزدیها و چپاول میلیارد دلاری خانواده هاشمی رفسنجانی را برملا کرد تا حکومت خودرا موجه جلوه دهد.
درگرماگرم افشاگریها علیه رفسنجانی، احمدی نژاد مجبورشدعلاوه بر امور نظامی و اجرایی ، کلیه اهرمهای اقتصادی کشور را نیز به سپاه پاسداران واگذارکند.در این هنگام بیت رهبری نیز مجبور شد برای حفظ موقعیت اش امتیازات بیشتری به سپاه اعطاء کند تا بتواند سپاه را همچنان متعهد به نظام و وفا دار به ولایت فقیه نگهدارد.
این موقعیت موجب شدتا بیشتر رهبران سپاه با کسب امتیازات ویژه دربیت رهبری بر علیه احمدی نژاد موضع گیری کنند. از آن پس احمدی نژاد در تنگنای بیشتر قرارگرفت ، چراکه خامنه ای دست بکار شد تا وزیر اطلاعات را خود بگمارد و تغییراتی در دستگاه اطلاعاتی رژیم بوجود آورد. اینجا بود که احمدی نژاد بزن بهادر مجبورشد بدون داشتن تجربه و سوابق فقهی خودرا «عالم » دین معرفی کند و مسئله مهدویت را پیش کشید. کاملا روشن بود در عرصه دینی احمدی نژاد حرفی در مقابل آیت الله ها نخواهد داشت . مبارزه ایدئولوژیک اصول و قوانین خودرا می طلبید ، درحالیکه احمدی نژاد فاقد چنین دانشی بود. وی قبل از اینکه اصول فکری خودرا بشکافد واستدلال کند چرا امام زمان هنوز نیامده؟؟ وچرا خامنه ای ادعا می کند یکبار آمده و بخاطر فشار «استکبار» غیبش زده ؟؟ خودرا نماینده امام دوازدهم معرفی کرد و کار را بجایی کشاند که بر سر سفره دولت برای امام نیامده بشقاب غذاخوری گذاشت؟!
آیت الله های طرفدار خامنه ای نیز فرصت را غنیمت شمردند و به حد کافی از این عمل سخیفانه «دولت مهروز» بهره بردند. کار احمدی نژاد بجایی کشیده شد که در روزهای آخر عمر حکومتش مجبورشد با هاشمی رفسنجانی از در سازش درآید و به وی اطمینان دهد که استاندارهای تمام کشور که اکثرا در آن زمان طرفدار احمدی نژاد بودند ، نتیجه شمارش آراء را فوری به خبرنگاران گزارش خواهند کرد تا بیت رهبری نتواند نتیجه آراء را دست کاری کند. احمدی نژاد چنین کرد وهنوز چند ساعت از شروع «انتخابات» نگذشته بود که زمزمه پیروزی روحانی شروع شد.
احمدی نژاد علی رغم تمام هیاهویی که در دوره دوم ریاست جمهوری اش براه انداخت کنارنهاده شد و قدرت دولتی به روحانی طرفدار خامنه ای و صد البته یار دیرینه هاشمی رفسنجانی واگذار گردید.
این تغییرات دراساس برای مردم ایران هیچ سودی نداشته و نخواهد داشت. در کشاکش قدرت بین بوروکراتهای حاکم و بازاریان و «اصلاح طلبان» فقط باردیگر شلاق به دست «اصلاحات» سپرده شده است. اکنون دولت «تدبیر وامید» باید تدبیری بیاندیشد. مردم به حد کافی خسته شده اند و شعار مرگ بر آمریکا ، مرگ بر اسرائیل دیگر کارسازنیست. مردم به ستوه آمده اند و هر لحظه ممکن است بخیابانها بریزند. به همین خاطر است که دولت «تدبیروامید» دست به کار شده است تا ابتکاراتش را نشان دهد. درشرایط کنونی رأی خامنه ای و دستگاه حاکم براین محور استوار است که بایستی با « نرمش قهرمانانه» از شعارهای گذشته دربرابر «شیطان بزرگ» کوتاه آمد.. این کار درعین حال که رژیم را سرپا نگهمیدارد ولی مشکلاتی را نیز بهمراه خواهد داشت. جناح رانده شده از قدرت آرام نخواهد نشست و باردیگر صف بندیهای درونی افزایش می یابد. ازاینرودولت «تدبیروامید» باعزمی راسخ از هم اکنون دست بکار شده است عامل خرابیهای گذشته را معرفی کند. این عامل در قدم اول هیچکس نیست به جز احمدی نژاد و اطرافیانش . با این «تدبیر» بویژه با تبلیغات بی وقفه دستگاههای تبلیغاتی امپریالیسم نظیر بی بی سی ، صدای آمریکا ، رادیو فرانسه و غیره به نفع دولت روحانی «امید» برآن است که مردم را مهارکنند و عوام را دل خوش نمایند که دوران «شکوفایی» در راه است؟!
همانگونه که سیر تحولات جمهوری اسلامی درچند دهه گذشته ثابت کرده است ، اندیشه و مرام این رژیم قربانی کردن و قربانی گرفتن است ، هرجا منافع رژیم درمیان باشد قریب و آشنا هم نمی شناسند. نه قطب زاده ها ارزشی برای رژیم دارند ونه مهدی هاشمی ها ، نه آیت الله منتظری برای سردمداران اهمیتی دارد و نه موسوی و کروبی و احمدی نژاد. دولت عوام فریب باید بطوردائم مسیر مبارزات مردم را با توهم پراکنی پیرامون خود ، دشمن تراشی خارجی و وعده وعید های پوج به کجراه بکشاند. اکنون بهانه دیگری وجود ندارد جزبازخواست و کفاره گرفتن از بگم ، بگم ، بگم های احمدی نژاد . در شرایط کنونی بیت رهبری به هیچیک از افاضات ظاهری مخالفین کاری ندارد. آنها کردارنهایی مخالفین نظام را مورد قضاوت و سنجش قرارمی دهند. همچنانکه رفتار«خردمندانه» محمد خاتمی رئیس دولت «اصلاحات» باعث شده است تا وی بجای حصر خانگی هنوز هم در محافل جمهوری اسلامی با لبخند ظاهر شود. از شاهکارهای این رئیس « اصلاحات» همین بس که در دوره انتخابات گذشته با «شهامت» اعلام کرد در انتخابات شرکت نمی کند ولی در دماوند رأی داد که زیر حرفش نزده باشد! حال نوبت احمدی نژاد رسیده است ، وی اکنون بر سر دوراهی قرار گرفته: اگر چیزی درچنته دارد باید بگوید وبرسر حرفش بماند که بعید به نظر می رسد ، یا اینکه همچنان ادامه دهد بگم ، بگم ، بگم ودست آخر از آیت الله مصباح یزدی تقاضا کند تا رخصت دهد بقیه عمر را در قم به تحصیل امور فقهی و«مهدویت» بپردازد.