گرامی باد
چهل و یکمین سالگرد قیام بهمن ۱۳۵۷ و
  چهل و نهمین سالگرد حماسه سیاهکل


۱۹ بهمن ۱۳۴۹ سالگرد حماسه سیاهکل وتولد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران فرارسیده است . چهل ونه سال پیش چریکهای فدایی خلق ایران با حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل فصل نوینی درجنبش کمونیستی ایران گشودند. در آن هنگامه تاریخی ستیز قهرآمیز فدائیان خلق ضربت نیرومندی بر پیکر رژیم شاهنشاهی ایران وارد ساخت. عزم چریکهای فدایی خلق درحمله به ژاندارمری سیاهکل پایان دوره رکودی شد که در اثر خیانتهای حزب توده پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر جنبش انقلابی سایه افکنده بود.

تحت تأثیر رستاخیز سیاهکل شور وشوق تازه ای در اقشار مختلف اجتماعی برانگیخته شد، سرانجام با تظاهرات خیابانی ، اعتصابات کارگری و اعتراضات مردمی، قیام ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به سلطه رژیم استبدادی شاهنشاهی ایران پایان داد.

در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ رژیم شاه ساقط شد ولی سیستم دیکتاتوری دست نخورده باقیماند. قیام پیروز شد ولی انقلاب ایران در نیمه راه به کجراه کشیده شد. سلطه امپریالیسم جهانی بر سیستم سرمایه داری شاه چنان تسلط همه جانبه ای داشت که توانست ارکان اقتصادی و تمام ارگانهای سرکوب شاه را دست بدست کند. دریک زد وبند پنهانی بین روح الله خمینی با امپریالیسم آمریکا و اروپا، بزرگترین تبلیغات توسط رسانه های غرب به نفع خمینی و اسلام گرایان مرتجع براه انداخته شد، بی شرمی دستگاههای تبلیغاتی غرب به حدی فزونی یافت که بی بی سی فارسی مردم را ترغیب می کرد تا عکس خمینی را در کره ماه جستجو کنند. بر بستر چنین جوسازیها ، سرانجام آنها توانستند توده مردم را بفریبند و یک رژیم واپسگرا به نام جمهوری اسلامی ایران به مردم تحمیل نمایند.

اکنون سلطه دیکتاتوری - مذهبی حاکم برایران چهل و یکساله شده است و ماهیت تبهکارانه رژیم و حامیانش برهمگان آشکارگردیده است. دیگر نه کسی به مذهب توهم دارد و نه هیچ فرد علم آموخته ای حاضر است به موهومات مروجین مذهبی گوش فرا دهد. امروز اکثریت جامعه ایران به این حقیقت پی برده است که طی ده ها سال، مروجین مذهبی چیزی جز خرافات عصر جاهلیت به آنها موعظه نکرده اند. مردم ایران دیگر نه از زندان، ومرگ هراس دارند و نه از جزای «روز قیامت». به جرأت می توان ادعا کرد هیچ فرد اندک آگاهی نه منتظر «کرامات» مراجع مذهبی است ونه خواهان دخالتهای بیجای دول بزرگ سرمایه داری در جایگزینی رژیم حاکم.

اراده عمومی برای سرنگونی رژیم
خیزشهای پی درپی دوسال گذشته که آخرین آن آبانماه بود ثابت می کند، اراده عموم مردم ایران در جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است. اگراین مهم تاکنون تحقق نیافته تنها بخاطرعدم وجود یک آلترناتیو قوی و دمکراتیک است که سالهاست جنبش انقلابی ایران از آن رنج می برد.

ترکیب شرکت کنندگان در تظاهرات چند سال اخیر و شعارهای آنان ثابت می کند، اکنون کلیه کارگران ،کشاورزان، معلمین ، دانشجویان ، دانش آموزان و عموم زحمتکشان با انگیزه سرنگونی رژیم حاکم و استقرار یک حکومت دمکراتیک بخیابان می آیند. تظاهرکنندگان نه شعار مذهبی سر می دهند و نه از هیچ کشور خارجی حمایت می کنند. همین روحیه و باورهای دمکراتیک مردم موجب شده است تا امپریالیسم آمریکا ادعا کند چون مردم شعار مرگ بر آمریکا نمی دهند ، پس طرفدار ما هستند؟!

طی سالیان متمادی مماشات دولتهای غربی بخاطر حفظ بازار پرسود ایران باعث شده ، جمهوری اسلامی ایران هرگونه حرکت اعتراضی مردم را با گلوله پاسخ گوید. این رژیم با ادعاهای پوچ طرفداری از فلسطین و بلندپروازی مدتی است خود را «قدرت منطقه ای» معرفی می کند. درحالیکه در پس این گزافه گویی ها میلیاردها دلار منابع طبیعی ایران را به بهای نازلی به فروش می رسانند و به حسابهای شخصی خود در خارج واریز می کنند. گویی باردیگر یغماگران صدر اسلام درکشور حاکم شده و تمام دارائیهای مردم را به غنیمت گرفته اند.

از آنجا که آمریکا و شرکای اروپائی اش خواهان حفظ نظام و فقط جابجایی رهبران رژیم می باشند، لذا بی مناسبت و با مناسبت این پیام را به رژیم ایران می رسانند که خواهان سرنگونی رژیم نیستند. درهمان حال با استفاده از بلندگوهای تبلیغاتی عده ای عوامل دست نشانده خود را به نام «اپوزیسیون» مطرح می کنند تا باردیگربا حفظ همین سیستم سرکوبگر، این بار ترکیبی از سپاه پاسداران ، ارتش ، جناح اصلاح طلب ، عناصر مرتجع بدون عمامه ، دست نشاندگان سلطنت طلب وعده ای خبرفروش و یقه سفید را بجای رهبران فعلی بگمارند.

درهمین راستا طی سالیان گذشته چندین حزب وسازمان «اپوزیسیون» بنام افراد دست نشانده تأسیس کرده اند. جریانهایی نظیر: انجمن پادشاهی ، مشروطه خواهان خط مقدم، حزب مشروطه ایران ، شورای ملی ایران ، مرز پرگهر ، فرشگرد و آخرین آن جنبشی به اسم ققنوس بود که قراربود دانش پژوهان ایرانی تحت ریاست رضا پهلوی به بازسازی ایران بپردازند. گویی رژیم جمهوری اسلامی ایران سرنگون شده ، اکنون مردم منتظرعده ای تحصیل کرده های آمریکا هستند تا از افاضات آنها بهره مند شوند. تلاش آمریکا برای اپوزیسیون سازی تاکنون نتیجه نداشته و جنبش ققنوسی رضا پهلوی تنها به کمک رسانه های آمریکایی چند هفته در دنیای مجازی بال گسترد ، ققنوس پهلوی نه آوازی خواند و نه آتشی افروخت ، فقط بی سروصدا خاکستر شد .

ناکامیهای آمریکا در اپوزیسیون سازی موجب شده است باردیگر به رضا پهلوی فشار آورد تا وی بخت اش را برای رهبری بیازماید. بهمین خاطر این بار وی پرده ها را کنار زده ، بدون هیچ شرمی ادعا می کند با سپاه پاسداران در تماس است، این سپاه و این ارتش را برای آینده مرزهای ایران احتیاج دارد و مردم باید به آنها احترام بگذارند. درچارچوب همین سیاست بود که بعد از کشتن قاسم سلیمانی بعنوان یک جنایتکار فرمانده سپاه قدس ، آقا رضا یک هفته غیب اش زد و مانده بود چه موضعی اتخاذ کند که نه آمریکا ناراضی شود و نه سپاه پاسداران. آخرهم راه و روش بی لیاقتی محمد خاتمی را برگزید که در دوره ریاست جمهوری اش هربار سپاه پاسداران کشتار می کرد وی در مسافرت بود و بعد از برگشت ادعا می کرد«مملکت قانون دارد ، موضوع باید پی گیری شود».

اپوزیسیون بدون وابستگی
شکست های گذشته، ناامیدی خیلی از جریانهای سیاسی و اشخاص مترقی را بدنبال داشته است. دراین سالهای سخت خیلی ها پرچم اشان را زمین گذاشته اند، اگر چه عکس آنرا ادعا می کنند. طیفی از اپوزیسیون که سابقه همکاری با رژیم جمهوری اسلامی ایران درکارنامه دارند نظیر: توده ای - اکثریتی ها (حزب چپ فدائیان خلق) وامثالهم همچنان مدافع رژیم و درصف ضدانقلاب می باشند. اما کم نیستند تعداد سازمانها و احزابی که خود را مبارز و انقلابی معرفی می کنند و مخالف رژیم می باشند. اکثراین جریانات خود را طرفدار وحدت و اتحاد عمل معرفی می کنند ولی هنوز ادعاها با عمل فاصله بسیاردارد. امیدواریم برای سازمان مجاهدین خلق سوء تفاهم پیش نیاید که آنها را در صف انقلاب ارزیابی کردیم. آنها سالهاست از اهداف بنیانگذاران این سازمان فاصله گرفته، درخدمت اهداف و برنامه های آمریکا وعربستان سعودی قرار گرفته اند تا درآینده یک «جمهوری دمکراتیک اسلامی» درایران برپا کنند.

درصورتیکه پراکندگی در میان اپوزیسیون ایران بر همین منوال ادامه یابد بدون شک بستر مناسب بیشتری برای دخالت دول سرمایه داری فراهم می گردد تا آنها سمت و سوی مبارزات مردم ایران را تعیین کنند. از اینرو دراین مقطع وظایف بس سنگینی بر دوش نیروهای انقلابی و مبارز قرارگرفته است. صرف نظر از اختلافات ایدئولوژیک و سیاسی که در هر جنبشی امری طبیعی است ، جا دارد در یک برنامه اتحاد عمل مشترک نیروهای اپوزیسیون ابتکار عمل را در دست گیرند و نگذارند باردیگر یک رژیم دیکتاتوری دیگری توسط آمریکا وعوامل داخلی اش به مردم ایران تحمیل شود.
کارگران ایران بعنوان یک طبقه متشکل همدوش با تمام اقشار زحمتکش جامعه اکنون در صحنه مبارزه حضور دارند . آنها بدون هیچگونه سازماندهی مشخصی حاضر به همه گونه فداکاری شده اند. این جان فشانیها باید بصورت هماهنگ و توسط یک ارگان حقیقتا مبارز و انقلابی رهبری شود.این امر مهم فقط با اتحاد و همبستگی بین نیروهای وفادار به مردم امکان پذیر خواهد شد.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

بخشی از اخبار و مقالات قدیمی


حسین زهری
۱
حسین زهری