فرخ نگهدار و
مقایسه بی شرمانه رستاخیز سیاهکل با عملیات ۷ اکتبر سازمان تروریستی حماس

فرخ نگهدار با پیشینه خیانت و پشت کردن به آرمان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ، ده ها سال است با رژیم جمهوری اسلامی همکاری می کند. اخیرا وی در مصاحبه با وب سایت شاهچراغون چنان از عملیات سازمان حماس به وجد آمده است که بدون هیچ مبنا و تشابهی بین عملیات سیاهکل و فعالیتهای این سازمان تروریستی ادعا کرده است «آن ذهنیتی که در ذهن چریک حماسی دارد می جوشد و آن کاری را که می خواهد انجام بدهد همان کاری است که مبارزان سیاهکل می خواستند انجام بدهند آنها موفق شدند صحنه را تغییر بدهند، توازن قوارا تغییر بدهند و چریکها هم موفق شدند ، حماسی ها هم موفق شدند»

سپس ادامه می دهد«حماس عالمانه ، عامدانه خواسته کاری بکند کارستان» بعد هم ازسیستم سرکوب رژیم شاه رفع اتهام می کند و می گوید در جریان عملیات سیاهکل «ساواکی ها نسبت به مردم آن حس راداشتند که مسلسل را باز نکنند»

جای تردید نیست مقایسه رستاخیز سیاهکل با عملیات سازمان حماس از جانب نگهدار باهدف تقویت رژیم جمهوری اسلامی ایران و تفکراسلامگرایانه این رژیم صورت گرفته است. در غیراینصورت چه تشابه ویا همسانی میتوان بین رزمندگان سیاهکل و تروریستهای حماس پیدا کرد. از اینرو ذکر چند نکته ضرورت دارد که گمان می برم برای خوانندگان بیفایده نباشد.

عملیات سیاهکل در چه شرایط سیاسی- اجتماعی و با چه هدفی آغاز شد؟
در میان افراد و جریانهای سیاسی کمتر کسی پیدا می شود که با تحولات ۵۰ سال گذشته ایران آشنا باشد ولی نام سیاهکل و زمینه بوجود آمدن بستر چنین رستاخیزی را نداند.
ــ من از روزگاری صحبت میکنم که شاه خود را نماینده خدا میدانست و کمربند امام رضا همیشه حافظ او بود!
ــ درحالیکه درهر محله ای خرابه های زیادی دیده می شد و اکثریت مردم در مضیقه مالی و معیشتی بودند، شاه هنگام سخنرانی و دیدار با خبرنگاران تمام این خرابیها را به دروغ با روکش تمدن، آباد معرفی می کرد.
ــ درآمد نفت ایران بعنوان تنها منبع اصلی ثروت کشور به طبقه حاکم ، اطرافیان شاه و صدالبته به غول نفتی هفت خواهران تعلق داشت.
ــ اشرف پهلوی از واردات پرتقال اسرائیلی تا قاچاق مواد مخدر را سرپرستی می کرد و خفقان چنان بود که حتی کسی جرأت نمی کرد به طنز چیزی در باره او بنویسد.
- مردم سیستان و بلوچستان مثل همین امروز در وضعیت غیر قابل تحملی برای تأمین مایحتاج زندگی، پایداری می کردند ولی درهمانحال شهبانوفرح نه حلبی آباد هارا میدید و نه بلوچستان را، درعوض برای نقاشیهای پیکاسو تب می کرد و بطور مرتب به روزنامه لوموند فرانسه پول داده می شد تا مصاحبه هایش در مطبوعات بزرگ اروپا منتشر شود و فرم مو و آرایش «فرحی» در اروپا تبلیغ شود.
ــ در عرصه دمکراسی هیچ حزب و یا سازمان سیاسی وجود نداشت و اگر از روشنفکران ویا دانشجویان هرگونه کتابی به جز آنچه ازصافی ساواک گذشته بود می گرفتند باکیفر شکنجه و زندان رو برو می شدند.
ــ خواندن یک اعلامیه جرم محسوب میشد و چنان جو خفقانی درجامعه سایه افکنده بود که در بیشتر خانواده ها، پدران و مادران بچه هایشان را از هرگونه اظهار نظر سیاسی منع می کردند. اصطلاح «دیوار موش دارد موش هم گوش دارد» به خاطر هراس از ساواک توسط بزرگترها موعظه می شد و هنوز هم به شکل آزاردهنده ای از ذهن ما پاک نشده است.

ــ اراده شاه بمثابه اراده ملت ایران تلقی می شد تا حدی که اگر «حسب الامر مطاع همایونی» دربار شاه اعلام می کرد برای آیت الله بروجردی سه روز عزای عمومی برگزار شود، بلافاصله چاپلوسان و عوامل حکومتی وارد میدان می شدند، بازار تهران باید سه روز تعطیل می شد، سپس از شرکت کوکاکولا تا جهان چیت بیانیه صادر می کردند که همه آنها داغدارند. بعدهم برای اثبات حسن نیت و پیروی از«اوامرملوکانه» روزنامه ها جنجال راه می انداختند که بعضی ها در سوگ آیت الله و بخاطر همدری با «اعلیحضزت» درهنگام سوگواری بیهوش شدند.

ــ از فقروفلاکت در زاغه نشینان ، حلبی آباد های اطراف تهران، گود زنبورک خانه، قبرآقا،میدان شوش و آلونک ها و صدها مورد مشابه دیگرچیزی نمی گویم تا سخن کوتاه شود ولی نمی توانم یادآوری نکنم در همان حال که هزاران کارگر در کوره پزخانه های تهران در شرایط مشقت باری به کار طاقت فرسا مشغول بودند، در آنجا اثری از خدمات بهداشتی، دکتر و بیمه پیدا نمی شد، اما برطبق قانون کاپیتولاسیون سگهای آمریکایی در ایران بیمه داشتند.

در چنین وضعیتی رزمندگان فدایی با اعتقاد به سوسیالیسم در دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان ایران با حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل اقدام به خلع سلاح مأمورین نمودند. چریکهای فدایی خلق بحدی انساندوست ومردم گرا بودند که چهار نفر از آنها هنگام محاصره توسط عده ای از روستائیان ناآگاه حاضر نشدند از اسلحه های خود برای پراکنده کردن آنها استفاده کنند.(اگرچه به لحاظ تاکتیکی کار درستی نبود، بدون شلیک مستقیم به آنها امکان داشت آنهارا پراکنده کرد)
دراین نبرد حماسی کلیه رزمندگان فدایی از کادر رهبری تا اعضای سازمان در جنگ با دشمن مشارکت داشتند، دوتن از آنان در صحنه نبرد جان باختند و ۱۳ نفر بجوخه اعدام سپرده شدند.

حال مروری کوتاه به سوابق، ایدئولوژی و وابستگی طبقاتی سازمان حماس خواهیم داشت که فرخ نگهدار شیفته و دلباخته آنها شده است. توگویی نگهدار زنده مانده است تا در هر دوره ای خیانت ، دنائت و فرومایگی خود را به نسلهای بعد از خودش ثابت کند.

ــ آنها که در سیاهکل دست به اسلحه بردند رزمندگانی بودند با ایدئولوژی مارکسیست- لنینیست، درحالیکه تروریستهای حماس اسلام گرا هستند ، آنهم از نوع داعشی اش.

ــ رهبران سازمان حماس تا سال ۲۰۰۷ در قدرت بودند. اسماعیل هنیه نخست وزیر محمود عباس بود و چند وزیر در کابینه فلسطین داشتند. اختلاف سازمان حماس با تشکیلات خودگردان فلسطین از ۲۰۰۶ آغاز شده بود. چراکه در آن هنگام در فلسطین و سوریه منابع نفت کشف شده بود. محمود عباس بعنوان رئیس تشکیلات فلسطین تصمیم گرفت استخراج نفت را به گاز پروم روسیه واگذار کند. در همان زمان دولت انگلیس متوجه تصمیم عباس شد و آشکارا با واگذاری استخراج نفت به روسیه مخالفت کرد. مقاومت محمود عباس برسر واگذاری استخراج نفت به گاز پروم روسیه موجب شد تا دریک هماهنگی بین اسرائیل و انگلیس در دولت خودگردان انشعاب درست کنند. از اینرو در سال ۲۰۰۷حماس بعنوان یک جریان دست نشانده اسرائیل علیه محمود عباس دست به کودتا زد و نوار غزه را تصرف کرد. علاقمندان می توانند جزئیات زد و خورد بین سازمان حماس و سازمان آزادیبخش فلسطین را در اینترنت ملاحظه کنند. اسناد زیادی وجود دارد که صدها کادر سازمان آزادیبخش فلسطین توسط حماس کشته شدند وتعدادی از ساختمانهای بلند غزه به پائین پرتاب شدند.

ــ از هنگام استقلال حماس رژیم جمهوری اسلامی ایران بودجه ای نزدیک به بودجه حزب الله لبنان ( حدود یک میلیارد دلار درسال) برای این سازمان اختصاص داده است. علاوه برکمکهای مالی، رژیم ایران در ساخت تونلها، آموزش اسلحه ، ساخت موشک و پهپاد در غزه به سازمان حماس کمک می کند.

ــ سازمان حماس همانند القاعده و سایر سازمانهای مشابه یک جریان تروریستی است و آلت دست قدرتهای بزرگ می باشد. زندگی رهبران این سازمان هیچ شباهتی به افراد معمولی جامعه ندارد و اغلب در کاخها و یا هتلهای پنج ستاره زندگی میکنند.

ــ اسماعیل هنیه رهبر سازمان حماس خانواده اش را در خارج از غزه نگهداری می کند، پسرانش در خارج تحصیل و تجارت میکنند و بعنوان یکی از سرمایه گذاران بزرگ در ترکیه با رجب طیب اردوغان مشارکت دارند.

ــ کلکسیون ماشینهای آخرین سیستم رهبران حماس گواه صادقی است از طرز تفکر و وابستگی طبقاتی رهبران حماس به جهان سرمایه داری و اشرافیت.

ــ برخورد نیروهای حماس با دشمنانشان دقیقا بر مبنای عصر جاهلیت و اصول اسلام در ۱۴ قرن پیش می باشد. همانطور که در افغانستان ، ایران ، لیبی و بخشی از عراق شاهد آن هستیم که چگونه هر انسان آزادیخواهی را به بند می کشند و اعمالی را با مخالفین مرتکب می شوند که ننگ بشریت است. برطبق باورهای حماس و طالبان و جمهوری اسلامی مخالفین آنها یاباید دین اسلام را بپذیرند ویا کشته می شوند. اگر بدست جنگجویان اسلام گرفتار شوند زنان و دخترانشان کنیز و مردانشان برده خواهند شد.

هیچ فرد انقلابی و آزاده ای نمی تواند موافق اشغال فلسطین توسط رژیم اسرائیل باشد. تظاهرات میلیونی مردم سراسر جهان بر علیه رژیم نژادپرست اسرائیل واقعیتی انکارناپذیر است. خلق فلسطین حق دارد از سرزمین و حرمت نیاکانش دفاع کند. بیش از نیم قرن است خلق فلسطین از مرز و بوم خود رانده شده و دنیا مبارزه فلسطینی ها را برای بازپس گرفتن سرزمین اشان برسمیت شناخته است.

برخلاف اظهارنظر نگهدار و سایر اسلامگرایان، قبل از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل نه مسئله فلسطین به فراموشی سپرده شده بود و نه مبارزین فلسطینی دست از مبارزه کشیده بودند.با وجود تمام این حقایق انکار ناپذیر، هیچ جوازی برای سازمان تروریستی حماس صادر نشده بود که هنگام حمله به اسرائیل مردم عادی، کودکان و افراد پیر و جوان را سلاخی کند، جنازه های آنهارا لگدمال و بر روی آنها ادرار کند. بعد هم برای عبرت غیرمسلمانان ازاعمال شنیع خود فیلم تهیه کند و در اینترنت بگذارد.

این قبیل خشونت ها نه قانون جنگ است و نه قواعد مبارزه. این فقط قانون صدراسلام و یک وحشی گری عریانی است که در قرن بیست و یکم توسط اسلامگرایانی مانند داعش، حماس ، طالبان و جمهوری اسلامی ایران با پشتیبانی امثال فرخ نگهدارها به اجرا در آمده است.

ادعاهای مضحک فرخ نگهدار در باره ایفای نقش در رستاخیزسیاهکل
نگهدار طوری از سیاهکل و نقش مشعشانه اش در رابطه بامبارزه مسلحانه صحبت میکند که گویی هیچکس از آن دوران باقی نمانده و کسی از سوابق وی مطلع نیست.

برای آگاهی خوانندگان ، فرخ نگهدارپنج سال قبل از آغاز مبارزه مسلحانه در سیاهکل به همراه رفقای گروه جزنی دستگیر و در زندان بسر می برد. بعد از سه سال در زندان تقاضای عفو کرد و در ۳ آبان ماه ۱۳۴۹ مورد عفو«ملوکانه» قرار گرفت.(روزنامه آن روز موجود است) پس از آزادی از زندان برای اینکه مبادا دوباره گول بخورد و سر وکارش با مبارزینی بیافتد که علیه رژیم شاه فعال بودند به افغانستان رفت. هنگامیکه واقعه سیاهکل اتفاق افتاد ساواک اقدام به انتشار عکس تعدادی از رفقای فراری نمود. در این میان عکس فرخ نگهدار هم به اشتباه درصفحه اول روزنامه ها چاپ شده بود.

درپائیز ۱۳۵۱ هنگامیکه نگارنده در زندان کمیته مشترک معروف به فلکه بودم ، فرخ نگهدار را از زندان قزل قلعه یا اوین (بخاطر ندارم) به این زندان انتقال دادند. چند ماهی آنجا بود و بطور مرتب به دادرسی ارتش احضار می شد. بارها در باره پرونده اش باهم صحبت می کردیم. فرخ علت دستگیری خودش را اشتباه ساواک عنوان می کرد و گفت من در افغانستان بودم و به اشتباه عکس مرا چاپ کردند. آنطور که خودش روایت میکرد و من قبلا هم در چهارمین بخش از خاطراتم نقل کردم. قراربود فرخ با پرداخت پنجاه هزار تومان جایزه ایکه به آهنگر افغانستانی داده بودند آزاد شود. مجبورم به اظهارات بیشتر فرخ استناد کنم تا خوانندگان ماهیت وی را بیشتر بشناسند.

وی به من گفت در افغانستان در یک مغازه آهنگری رفت و آمد داشتم و یا؟ کار می کردم. صاحب مغازه با دیدن عکس من (فرخ) موضوع رابه ژاندارمری خبر داد و من را دستگیر کردند. آنطور که خودش توضیح داد، ابتدا یک ژاندارم وی را دستگیر می کند و بعداز طی مراحلی او را در مرز ایران وافغانستان تحویل ایران می دهند. از فرخ پرسیدم درکشوریکه می شود با پنج تومان ژاندارم را خرید تو چرا ژاندارم را نخریدی یا فرار نکردی؟ پاسخ داد ، حسین جان چرا اینکار را می کردم ، من تصمیم به مبارزه نداشتم و بهمین خاطر رفته بودم افغانستان.
گویی آن فرخ نگهداری که درپائیز سال ۱۳۵۱ در زندان فلکه بود همان فرخی نبود که دوسال بعد در زندان قصر دیدم و امروز در تلویزیونها ظاهر می شود. به نظرم آن روزها حقیقت را می گفت، چون به آزادی اش اطمینان داشت، بهمین خاطر سعی می کرد صادقانه تصویری از خودش در ذهن ما باقی گذارد که مبادا در آینده دوباره کسی سراغش برود.

علت زندانی شدن نگهدار
از شانس بد نگهدار آن روزها بین ساواک و دادرسی ارتش برسر پنجاه هزار تومان جایزه ایکه به آهنگر افغانستانی داده بودند اختلاف افتاد. نگهدار نقل می کرد مشکل آزادی من این است که پدرم پنجاه هزار تومان پول ساواک را به صندوق دادرسی ارتش پرداخت کرده ولی آنها می گویند ساواک باید نامه بدهد که اشتباه شده تاما پرونده را ببندیم، ساواک زیر بار نمی رود و بطور رسمی نامه نمی دهد که اشتباه کرده اند. بله، بهمین سادگی، ساواک زیر بار اشتباه خود نرفت و تمام رؤیاهای «خوشبختی» و آینده فرخ نگهدار بر باد رفت! چرا که در آخرین دادرسی، فرخ بجای اینکه روانه خانه و ادامه خوش گذرانی شود از زندان قصر سر درآورد.

بعد از آزادی از زندان
نگهدار بعد از آزادی از زندان حاضر نشد به سازمان بپیوندد و تصمیم گرفت عازم انگلستان شود. زنده یاد رفیق هادی (احمد غلامیان لنگرودی) نقل می کرد، شش ماه قبل از قیام به فرخ گفتم چرا میخواهی بروی انگلیس. گفت فکر کنم ساواک هنوز در سازمان نفوذ دارد. به وی گفتم اگر نفوذ داشت مرا می گرفتند، بعد هم برو دانشگاه ، برو خیابان ، اینهمه مردم در خیابان شعار مرگ بر شاه می دهند. اصلا به ترکیب تظاهرکنندگان نگاه کن که از هر قشری در خیابان فریاد می زنند و شعار آزادی سر داده اند، ساواکیها خودشان دارند خانه هایشان را از ترس مردم عوض می کنند. سرانجام از سفر به انگلیس منصرف شد.

تقلب در انتخابات کمیته مرکزی سازمان
در روزهای قبل از قیام و پس از پیوستن به سازمان بعد از اطمینان نسبی از سرنگون رژیم شاه فرخ تعدای زیادی از همفکرانش را بعنوان عضو وارد سازمان کرد. باکمک آنها و عنصر پلید دیگری به اسم قربانعلی عبدالرحیم پور معروف به مجید هنگام رأی گیری کمیته مرکزی، آراء تعدادی از اعضای سازمان را بجای رفیق هادی (احمد غلامیان لنگرودی) به اسم فرخ نگهدار ثبت کردند وبدین ترتیب کمیته مرکزی سازمان دراختیار فرخ و باندش قرار گرفت. یکی دیگر از آن جرثومه های فعال باند فرخ نگهدار مهدی فتاپور است که اکنون با پرویز ثابتی مصاحبه میکند و خانم اش به اسم مریم سطوت با علی سرشار خلبان هلی کوپتری که رفیق حمید اشرف را در سرآسیاب مهرآباد نشانه گرفت نرد عشق می بازد و عکس یادگاری گرفته است. فرخ نگهدار با خیانت به سازمان چریکهای فدایی خلق و مردم ایران بزرگترین سازمان مارکسیست - لنینیستی خاورمیانه را به انشعاب و انشقاق کشاند.

با رهبری حزب توده
فرخ نگهدار قبل از انشعاب اقلیت و اکثریت بارها در خانه کیانوری رهبر حزب توده ایران جلسه داشت و هم او بود که خط مشی سازمان را بسوی حزب توده سوق می داد. از مریدان کیانوری و احسان طبری شد وهیچوقت ضدیت خودرا بامبارزه مسلحانه و رستاخیز سیاهکل پنهان نکرد. پس ازتسلیم تعدادی از همفکرانش نظیر غبرایی و تابان و لطفی به موسوی تبریزی و لاجوردی به روسیه مهاجرت کرد.

بازگشت از روسیه به اروپا
پس از چند سال زندگی در روسیه آنجا رابرای نیل به اهداف تجاری خود مناسب ندید، چرا که غول ساختمان سازی شرکت کیسون و زیرمجموعه هایش که متعلق به فرخ نگهدار، برادرش فرهاد نگهدار و دایی اش محمدرضا انصاری است از بلاروس تا ونزوئلا، از هندوستان تا عمان و قرقیزستان مشغول ساختمان سازی است . امور برون مرزی این هولدینگ بزرگ به فرخ نگهدار در اروپا نیاز داشت و نه روسیه، بهمین خاطر فرخ پس از بازگشت از روسیه اختلافاتی با رهبری حزب توده پیدا کرد.

درچند سال گذشته فرخ از رهبری حزب توده فاصله گرفته تا آنجا که اختلاف خود با رهبری حزب توده را نمی تواند پنهان کند. بهمین منظور هنگام مصاحبه با شاهچراغون یک دروغ و یک راست را کنارهم گذاشته تا مردم را گمراه نماید و ادعامی کند حزب توده عملیات سیاهکل را تروریستی ارزیابی کرده (کاملا درست است) و ملی - مذهبی ها ونهضت آزادی با ما همدردی کردند که (کاملا دروغ است). در سال ۱۳۴۹ نه ملی- مذهبی در ایران فعال بود و نه نهضت آزادی اعلامیه ای صادر کرد، چه درمخالفت با سیاهکل و چه در تأیید آن. اشاعه اینگونه خزعبلات از جانب نگهدار صحت ندارد و اینگونه اظهارات بخاطر تصفیه حساب با رهبری حزب توده و عشوه گری برای ملی - مذهبی ها و جناح اصلاح طلب رژیم بویژه دار و دسته جریان سبز می باشد.

از کنار لاطائلات نگهدار نباید گذشت چراکه ممکن است در ذهن نسل جوان تأثیرمنفی بگذارد.

سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
حسین زهری (بهرام)
۲ ۳ ۴ ۵ ۶
:آرشیو اخبار ومقالات اخیر

A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

بخشی از اخبار و مقالات قدیمی


حسین زهری
۱
حسین زهری